-نام پدر و مادر حضرت مريم چيست؟

(41937)
-پيامبري كه پدر داشت امّا مادر نداشت , چه كسي بود؟

(16892)
-در هنگام فاتحه خواندن حتماً بايد دعاي اللّهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات را بگويند و بعد سوره حمد و توحيد را بخوانندّ آيا در غير اين صورت فاتحه خواندن درست نيست؟

(13945)
-خوش صداترين پيامبر چه نام داشته است؟

(7994)
-چرا خداوند به ابراهيم((عليه السلام)) لقب خليل الله را عطا كرد؟
(2955)
-بعضي مي گويند: حضرت ابراهيم در روز سيزده بدر كه مردم به بيرون شهر رفته بودند, بت هارا شكست و مي گويند: درست نيست در اين روز به بيرون شهر برويم ; آيا اين گفته درست است ؟

(2869)
-چرا نام پيامبر قوم لوط، لوط بوده ، مگر نه اين كه نام انبياي الهي با مسمي بوده و كامل و زيبا؟توضيح دهيد معنا و مفهوم لوط چيست؟

(2448)
-چرا حضرت داوود با اين كه از پيامبران اولوالعزم نبود، داراي كتاب زبور بوده است؟

(2210)
-سبطيان و قبطيان كيستند؟

(1693)
-علت حرام و گناه بودن غيبت چيست؟ چرا دين اسلام بر اين موضوع حساس ميباشد و به شدت از آن نهي ميكند؟

(1660)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:26045 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:24

ميگويند هنگامي كه حضرت يعقوب آمدند، حضرت يوسف بر اسب سوار بود و پياده نشد; لذا كسي از فرزندش به پيامبري نرسيد، آيا اين سخن درست است؟

نبوت و امامت مقامي الهي است كه خداوند آن را براساس لياقت به شخصي ميدهد تا هدايت مردم را به عهده گيرد. خداوند درباره حضرت ابراهيمغ بعد از اينكه از امتحانات الهي سربلند بيرون آمد، ميفرمايد: إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا(بقره،124) اي ابراهيم! من مقام امامت را به تو دادم. حضرت ابراهيمغ از خداوند درخواست كرد كه اين مقام را به فرزندانش هم بدهد. خداوند در جواب فرمود: لاينال عهدي الظالمين اين مقام، به ظالمان نميرسد، يعني اگر فرزندانت لايق اين مقام باشند، به آنها هم داده ميشود و گرنه داده نخواهد شد.

در اين مورد هم اگر فرزندان يوسف پيامبر نشده باشند، به خاطر اين بوده است كه لايق آن مقام بزرگ نبوده و شايستگي آن را نداشتهاند.

البته در حديثي از امام صادقنقل شده كه علت به پيامبر نرسيدن فرزندان يوسفغ به خاطر آن بوده است كه وقتي پدرش به مصر نزد او رفت ديرتر از پدر از اسب پايين آمد; و خداوند به خاطر اين ترك اولي از نسل او پيامبري قرار نداد.(كافي، كليني;، ج 2، ص 311، دارالكتب الاسلامية.) لكن در نقل اين حديث از امام صادقجاي ترديد است.(جهت آگاهي بيشتر ر.ك: الفرقان في تفسير القرآن، محمد الصادقي، ج 12 و 13، ص 205 ـ 208، آية 100 سورة يوسف، انتشارات فرهنگ اسلامي / گناهان كبيره، آيتالله دستغيب، ج 1، ص 132، چ افست بوذرجمهري.)

حضرت يوسفغ جزء انبيا بزرگوار الهي ميباشد.

عصمت پيامبران خدا از مسائلي است كه با دلايل عقلي و آيات و روايات فراوان به طور قطع ثابت است.( ر.ك: پيام قرآن، ج 7، ص 75 ـ 200 / منشور جاويد، جعفر سبحاني، ج 5، ص 30 ـ 152، دفتر انتشارات اسلامي / ر.ك: رسائل توحيدي، علامه طباطبايي، ترجمه و تحقيق علي شيرواني هرندي، ص 191 ـ 202، انتشارات الزهرا / فرشتگان، علي رضا رجالي تهراني، ص 65 ـ 68، دفتر تبليغات اسلامي. )

سراسر آيههاي سورة يوسفغ بر علم و دانش، بردباري و شكيبايي و پاكي و عصمت شگفت آور حضرت يوسف صدّيق شهادت و گواهي ميدهد و قرآن، سرگذشت او را به عنوان اسوه تقوا و نمونه پاكي و مظهر عفت و عصمت بيان ميكند و او را از بندگان مخلَص (يوسف، 24) ميشمارد كه به فرمودة قرآن كريم مخلَصين از گزند شيطان در امانند: اِلاّ عبادك منهم المخلصين (حجر، 40) بنابراين، چگونه ميتوان به او نسبت داد كه عزّ سلطنت او را گرفته باشد و به احترام پدر از اسب پياده نشده باشد و....

به همين جهت، برخي از مفسران اين احاديث را مخالف با آيات قرآن و ضروريات دين و از خرافات و اسرائيلياتي دانستهاند كه در احاديث ما وارد شده و قابل قبول و اعتماد نميباشد.(ر.ك: الفرقان في تفسير القرآن، محمد الصادقي، ج 12 ـ 13، ص 206 ـ 208، انتشارات فرهنگ اسلامي.)

آيات و روايات معتبر نشانگر آن است كه حضرت يوسفغ طبق فرمان الهي عمل ميكرد و كمال احترام را نسبت به پدر انجام ميداد; چنان كه قرآن كريم ميفرمايد:

فَلَمَّا دَخَلُوا يُوسُفَ ءَاوَيََّ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّهُ ءَامِنِينَ; (يوسف، 99) و هنگامي كه بر يوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت: همگي داخل مصر شويد كه انشأالله در امن و امان خواهيد بود!

از جملة فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيَ يُوسُفَ و قَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ (واژه ورود و دخول) استفاده ميشود كه حضرت يوسفغ در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و يا چادرهايي منزل گرفته، در انتظار قدوم آنان به سر ميبرد و هنگامي كه پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت يوسف نسبت به آنان اظهار محبت ويژهاي كرد: ءاوَيََّ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ و پس از انجام دادن مراسم استقبال، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن ديار سكني گزينند; در غير اين صورت واژة ورود و دخول جايگاهي نداشت، بلكه كلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.(ر.ك: تفسير راهنما، هاشمي رفسنجاني، ج 8، ص 576 ـ 577، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي / الميزان، علامه طباطبايي;، ج 11، ص 248، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات.) علاوه بر آن، بر فرض كه روايت درست باشد، دير پياده شدن در مقابل پدر، كار حرامي نيست تا ارتكاب آن، گناه و خلاف عصمت شمرده شود; در نهايت حضرت يوسفغ مرتكب ترك اولي شده و اين منافاتي با عصمت او ندارد.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.